موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

آخرین ارسالی بنده در سال 91 - آذربایجان با صدای لوطفیار ایمانف


آخرین ارسالی بنده در سال 1391 را با ترانه و صدای بی نظیر استاد بزرگ اپرا


 و ترانه خوانی آذربایجان لوطفیار ایمانف به پایان برده و برای همه اساتید و 


سروران و عزیزانم در هرجای جهان  آرزوی شادی و سلامت و عزت دارم .



سلامی شاهین و بورجو گونش - من فقط عاشق یک زن بوده ام !


آه که این ترانه را چقدر دوست دارم !






Sen uyurken
آنگاه که تو در خواب هستی
Hasretin dökülür gecelerden 
حسرت تو از تمامیت شب می بارد 
Sokaklara 
بر سطح خیابانها
Gelir yüreğime çöker 
و آنگاه برگشته و در دلم تلنبار میشود!

Her gün başka bir pencerede 
هر روز از یک پنجره ای دیگر 
Sensizliğim yollarına bakar 
جای خالی تو در من ، جاده ها را می پاید 
Ve boynunu büker 
و بعد سرش را بر شانه ها خم میکند !

Ben bir tek adam (kadın) sevdim 
من ... فقط عاشق یک زن ( مرد ) بوده ام در عمرم
O da sensin, o da sensin 
و آنهم تویی ، آنهم تویی
Ben bir tek sende yandım 
من... فقط در تو سوختم 
Alevlendim, delilendim 
در تو شعله ور گشتم ، دیوانه شدم !

Ben bu sevdayı 
من ...این عشق را 
Yemin bildim, söz bildim 
سوگند فرض کرده ام ، قول شرف فرض کرده ام 
Ben bu sevdayı kutsal bildim
من ....این عشق را ...تقدیس بخشیده ام !




عالیم و فرغانه و اوج هنر خوانندگی ! شاهکار ترانه خوانی !


متن این ترانه را پیاده و ترجمه نمیکنم !!!

زیرا دوست دارم که دوستان بیش از هر چیز به هنر خوانندگی این پدر و دختر دقت و توجه بفرمایند !!

این اجرا ، شاهکاری بی نظیر در ترانه خوانی است !!

و توصیه میکنم که حتما این اجرا را کامل ببینید !! 





ترانه آ بولبول - النارا عبدالله اوا !


ترانه آ بولبول - النارا عبدالله یوا !





گور نئچه واقت دیر گوزوم یولدادیر آ بوبلبول
ببین که دیروقتی ست چشمانم براه است ای بلبل

یاردان خبر وئرمنه هاردادیر آبولبول 
از یار خبر رسان به من ای بلبل

سویله آونا گوزله ئیر سوگیلین آبولبول
بهش بگو ، یار منتظرتوست

حسرتیوه دوزمه ئیر سوگیلین 
توان باقی ماندن به حسرت در یارت دگر نیست 

( گل همدم اول بیر منه آبولبول آبولبول
دیگر بیا و همدم خودم باش ای بلبل

عالم اولوب سیر منه آبولبول
دنیا شده رمز و راز هستیم ای بلبل

بولبولوم ، بولبولوم ، ئوز گولوم بولبولوم 
بلبلم ، بلبلم ، گل خودم ، بلبلم 

بولبولوم ، بولبولوم ، همدم اول بولبولوم 
بلبلم ، بلبلم ، همدمم شو بلبلم ) A


او گلسه بیر ، یاز گلر عمرومه آبولبول 
اگر بیاد ، بهار میاد به عمرم ای بلبل

شیوه گلر ناز گلز عمرومه آبولبول 
عشوه میاد و ناز میاد به عمرم ای بلبل

سانکی گلر بیر هوس کونلومه
آخ که ببین هوس میاد به قبلم 

نغمه گلر ساز گلر عومرومه
نغمه میاد، با ساز و آواز هم میاد به عمرم

( تکرار A ) 

ئورگیمی چالدی نه دن آبولبول ؟
قلب مرا چرا ربود ای بلبل ؟

سئوینچی می آلدی نه دن آبولبول ؟
شادی چرا از من گرفت ای بلبل ؟

سوئله یردی سن سیز بیر آن دوزمه رم 
همش میگفت بی تو هر آن می میرم 

سوز وئرسه ده گلمدی هیچ آبولبول 
به قول خود وفا نکرد ای بلبل

( تکرار A ) 



تک گویی فوق العاده بهروز وثوقی در فیلم با شکوه سوته دلان !


این تک گویی بی نظیر را اصلا از دست ندهید !! 





 پنزر خنزر. توپ داغونم نمیکُنه. چشِ شیطون کر، توپِ توپم.

این مال و منال مفتی، همچی هلو برو تو گلو گیر نیومد، حاصلِ یه عمر جوبگردیه.
آقامون ظروفچی بود، خودمون شدیم جوبچی، جوبچی. آقا مجیدِ ظروفچیِ جوبچی.

هههههههه! میخِ زنگزده، زنجیلِ [زنجیر] زنگزده، تارزانِ زنگزده، ساعتِ زنگزده. (حواستو ضرب کُن، جمع کُن! حواستو ضرب کُن، جمع کُن!) ساعتِ زنگزده دیگه زنگ نمیزنه، چون زنگاشو زده.

داداش حبیب! ما داداشیم، از یه خمیریم، اما تنورمون علیحده اس. تنورِ شما عقدی بود، مالِ ما تیغهای ـ صیغهای. کلّه شماها شد عینهو نون تافتون، گرد و تُلمبه قلمبه، کلّه ما شد عینهو نون سنگک. (خوب شد که بربری نشدیم.)

آقا مجید! تافتونیا، اونطرفیا، اونوریا، همونایی که بعد از چلّه آقات تو رو انداختن تو این اتاق یهدری، همۀ این ثروتو ضبط میکنن.

داداش حبیبم یه نفره تو اونا. غُربتییا یه لشگرن. جَخ سرِ داداش حبیبم مثل اونا تافونیه، نه سنگکی. با اونا تنییه، با من ناتنییه. با من ناتنییه، با اونا تنییه. ناتن تنتنییه، تنتن تنییه، ناتنتنییه، ناتنتنی، ناتنتنی، دنگ. . .

آقا مجید! اگر غُربتییا برگشتن گفتن: جوبچی، لجن جمعکُنه. بگو: دامادتون که دواتچییه، لیقۀ دوات جمع میکنه. و از اینم بدترِ آدمِ دورغگو دشمنِ خداست.

ایوای که چقدر دشمن داری خدا! دوستاتم که مائیم، یه مُشت عاجزِ علیلِ ناقص عقل، که در حقّشون دشمنی کردی.


نگاه کن ! فروغ فرخزاد - خسرو شکیبایی - جهان !

KKKKK





نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهء سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی دیدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
نگاه کن
تو میدمی و آفتاب می شود!


اشک بهار



1391/12/21


امیرخیزی


دفتر    :  اشکی از رگ


ردیف  :  16


اشکِ بهار

 

 


سالِ غم ،


فصلِ حزین !


عید و  بهاری که دگر دلکش نیست ..


دوره ی تابشِ  بی حاصلی  و قحط رسید !


آهِ تو ...


خنده ی چون گریه ی تو ...


قلبِ یخ


پرده ی احساس درید !


درد من ...


رنج من و ناله ی هر لحظه ی  بیهودگیم ...


واژه در شعرشد و...


شیشه ی انکارِسحرگاه شکست ...


تا قلم گل بدهد !


خنده ،  پرواز  گشاید ..


و گلویم شود آزاد زِ بغض !


آااای مردم ....!


چه کسی همرهِ من


پرچمِ لبخند برافراشته است ؟!


چه کسی...


اسبِ امید زین کرده


بر سرِ غم تاخته است ؟!


چه کسی ...


اشکِ بهارش شده  سرمایه ی  یک عمرِ تباه ؟!


چه کسی ..


صد آستین  از آواز


سوی اندوهِ نگاهِ من ،


-         این چشمه ی بیچارگی انسان –


آویخته است  ؟!


چه کسی همرهِ من خواهد  خواند ...


نغمه ی رویشِ شادی به خیالِ فرزند ؟!


شعرِ فرخنده ی  نانی ...


که بدستِ پدر افراشته شد !


چه کسی می بیند ...


آن بهارِ سر سبز


که به خطِ  قلم یک  شاعر ...


کودکی بر لب ِخود سوتکِ آزاد زنان ....


در افق یافته است !؟؟


چه کسی شادی را


همچون من  می یابد ؟؟!




اونوتمادیم - باریش مانچو !

 

ترانه ای بسیار زیبا از باریش مانچو 


 اونوتمادیم   فراموشت نکردم  !




Dün yine yapayalnız dolaştım yollarda 

دیروز بازهم تک و تنها جاده ها را میگشتم 

Yağmurlarda ıslanan bomboş sokaklarda 

خیابانهای خالی و خیس باران

Gözlerimde yaş kalbimde sızı unutmadım seni 

اشک در چشمانم و ناله های قلبم ! اما نتوانستم فراموشت کنم

Unutamadım unutamadım ne olur anla beni 

نتوانستم فراموشت کنم ! نتوانستم ! کاش درکم کنی !

Unutmak kolay demiştin alışırsın demiştin 

میگفتی سهل باشد که فراموشت کنم! میگفتی اما آتش خواهم گرفت !

Öyleyse sen unut beni yeter ki benden isteme 

اگر اینقدر ساده است ، پس تو بیا و فراموشم کن ! ولی از من نخواه آن را !

Gözlerimde yaş kalbimde sızı unutmadım seni

اشک در چشمانم و ناله های قلبم ! اما نتوانستم فراموشت کنم

Unutamadım unutamadım ne olur anla beni 

نتوانستم فراموشت کنم ! نتوانستم ! کاش درکم کنی !

Yıllar ikimizden de çok şeyler götürmüş 

ببین که سالهای رفته از هر دوی ما بسیار چیزها گرفته است !

Sen yeni yuva kurarken beni paramparça bölmüş 

زمانی که تو برای خود لانه ی تازه میساختی ، مرا تکه تکه میکرد !

Gözlerimde yaş kalbimde sızı unutmadım seni 

اشک در چشمانم و ناله های قلبم ! اما نتوانستم فراموشت کنم

Unutamadım unutamadım ne olur anla beni 

نتوانستم فراموشت کنم ! نتوانستم ! کاش درکم کنی !

Unutmak kolay demiştin alışırsın demiştin 

میگفتی سهل باشد که فراموشت کنم! میگفتی اما آتش خواهم گرفت !

Öyleyse sen unut beni yeter ki benden isteme 

اگر اینقدر ساده است ، پس تو بیا و فراموشم کن ! ولی از من نخواه آن را !

Gözlerimde yaş kalbimde sızı unutmadım seni 

اشک در چشمانم و ناله های قلبم ! اما نتوانستم فراموشت کنم

Unutamadım unutamadım ne olur anla beni 

نتوانستم فراموشت کنم ! نتوانستم ! کاش درکم کنی !






من دونیادا اولمایاندا - بابا میرزایف

 

  این ترانه را در عمق زندگیم دوست می دارم ! 


من دونیادا اولمایاندا


آنگاه که من دیگر در این دنیا نباشم !





   قارلار بوزلار اریه جک


برف و یخ دنیا همه آب خواهند شد 

چوللر یاشیل دون گیه جک

دشت و دمن پیرهن سبزش را خواهد پوشید 

بیر شاعیر ده منیم کیمی

وبار دیگر یک همچو من شاعری 

ئوز یوردونا سوز دیه جک

برای سرزمینش شعر خواهد سرود 

من دونیادا اولمایاندا

آنگاه که من دیگر در این دنیا نباشم !

قلبیم ده بیر خوش اینتیظار

در قلبم من یک انتظار دلنشین 

خیالیمدا ایشیق باهار 

و در خیالم بهار روشنایی

گله جگین ویصالی لا 

آه که برای وصال آینده ی خوش 

چالیشاجاق بو اینسانلار

این انسانها تلاش خواهند کرد 

من دونیادا اولمایاندا

آنگاه که من دیگر در این دنیا نباشم !

کونلوم آیا ، گونه سیرداش 

ببین که این قلب من همراز ماه و آفتاب است 

آغاردی ساچ ، چوخالدی یاش 

آه که موها سپید گشت و سن بالا رفت 

بیرجه کلمه ، بیر سوزوم 

آه .....یک کلمه ام ، یک شعر من 

ئورک لرده قالی دی کاش

ای کاش در قلبها جاودانه می ماند

من دونیادا اولمایاندا

آنگاه که من دیگر در این دنیا نباشم !



یالان ( دروغ ) - جاندان ارچتین


یالان yalan  دروغ 


ترانه ای که پیشنهاد میکنم هرگز از دست ندهید !



ترانه ای بسیار زیبا و بله یاد ماندنی و چاودان از خواننده بسیار


 بزرگ ترکیه  جاندان ارچتین  Candan Erçetin


     

جاندان ارچتین  Candan Erçetin  را قبلا در این مطلب معرفی کرده ام 


در این آدرس میتوانید  ترانه بسیار زیبای پارچالاندیم را نیز  بشنوید !



اما...... یالان yalan

یکی از ترانه های جاندان بنام یالان yalan ، به دلیل ارتباطی که با یک سانحه رانندگی یافته

است، مورد توجهواقع شده و احساسات مردم را برانگیخت. کلیپ این ترانه اتوبوس شبانه ای

که جاندان نیز مسافر آن است را به تصویر کشیده است در سرتاسر کلیپ تصاویری از مسافران

اتوبوس که مشغول کارهای عادی هستند نشان داده می شود . او این ترانه را در تابستان سال

1997 اجرا کرد و حدود دو ماه بعد در روز 24 اکتبر همان سال اتوبوسی که بیشتر مسافران آن

دانشجویان دانشگاههای نیغده و قیصریه بودند در ساعت 10 شب با یک کامیون حامل مواد سوختی

تصادف کرده و هر دو وسیله نقلیه آتش می گیرند ودر این حادثه دلخراش 49 نفر زنده در آتش

می سوزند. معدودی از افراد که از این حادثه جان سالم بدر برده بودند عنوان نموده اند که دقایقی

قبل از تصادف رادیو این ترانه را پخش می کرد. پس از حادثه نیز در دفتر نیمه سوخته یکی از

دانشجویان که در این حادثه جان خود را از دست داده بود، مطالبی درباره مرگ نوشته شده و در

انتها اشعار این ترانه آورده شده بود، بدست آمد.



یالان yalan






Geri döndüren gördünmü geçmişi 


تاکنون دیدی کسی گذشته را برگرداند ؟


Boşa soldurdun o nazlı gençliği 


به تباهی افکندی آن جوانی نازنین را 


Bir avuç toprak için yor kendini


برای یک وچب خاک گورت خودرا خسته میکنی 


Dünyada ölümden başkası yalan


در دنیا هرچیزی جز مرگ دروغ است 


Yalan başkası yalan


دروغ است و جز این دروغ هر چیزی دروغ است 


Zaman kendine benzetmez herkesi


زمان هیچکس را به خودش شبیه نخواهد کرد !


Hesapsız açar baharlar pembeyi


بهار بی حساب به بار می آورد پنبه ها را 


Açmadığın dalda sözün geçermi


فکر میکنی اگر بار نمیداد حرفت تو اثری داشت ؟


Dünyada ölümden başkası yalan


در دنیا هرچیزی جز مرگ دروغ است 


Yalan başkası yalan


دروغ است و جز این دروغ هر چیزی دروغ است 


Sitem etme haberi yok dağların


ستم  نکن ! ببین که بی خبر است کوهها


Gözlerini ellerinle bağladın


ولی تو چشمها را هم بر دستانت دوخته ای


Faydası yok geç kalınmış figanın


ولی افسوس گذشته هم برایت بی فایده است 


Dünyada ölümden başkası yalan


در دنیا هرچیزی جز مرگ دروغ است


Yalan başkası yalan


دروغ است و جز این دروغ هر چیزی دروغ است 





کایاهان - آتین منی دنیزلره ! kayahan



   کایاهان - آتین منی دنیزلره ! 


مرا به دریا ها بسپارید !   KAYAHAN





 

Çok sevmiştim çok 

بسیار عشق ورزیده ام ، بسیار 

Gitti artık yok 

اما دیگه تمام شد و رفت 

işte bu halim 

و این است حال امروزم

Mecburen sarhoş 

مجبور شده ام برای دائم الخمری 

Aaa...Atın beni denizlere

مرا به دریا ها بسپارید

Yalan dünya size kalsın 

دنیای دروغین از آن شماها باد 

Ayrılmam sevgilimden 

از عشق خودم جدا نخواهم شد 

Bir daha sevemem ben 

بار دیگر نخواهم توانست عاشق بشوم !

Kolay mı kolay mı sevda bu kolay mı 

ساده که نیست ! ساده که نیست ! مگر عشق نیست ؟!

Yaşandı yıllarca roman gibi 

زندگی کردم تمام عمر مثل افسانه ها

Gözlerim yollarda geçti bir gün daha 

چشمانم یک بار دیگر به راهها خیره ماند 

Ağlamak geliyor içimden 

گریه ام می آید از اعماقم ! 

Aaa...Atın beni denizlere

مرا به دریا ها بسپارید !




بغض !



1391/12/3


امیرخیزی


دفتر    :  اشکی از رگ


ردیف  :  15


بُغض

 

 


شعر ...


دررونقِ  بیهودگیِ  زندگیم


زنجیر شد !

 


واژه ...


در کوره ی سوزان و گدازنده ی احساس


-         که در ذهنِ من و ذهنِ تو و عاشقِ خاموشِ زمین  


ساخته  است


 تاریکی  


تبخیر شد !

 


زخمِ صد نغمه


که در عمقِ دلم در تپشِ پچ پچِ خود می چرخند ،


تکثیر شد ، ناسور شد !

 


ناله هایم ....


- که برای تو فقط شعر شدند -


همه در مغزِ دلت ریخت


و رویای تو را


تا به کرانها ی نگاهی به شبِ تار


که از چنبرِ بیدادِ زمان  جوشیده ست  ،


از خود دور ...


تبعید ِ هذیان کرد !

 


زندگی


زیبایی ...


شادی  و عشق و شعور ...


همگی خاطره شد !

 


بُغض  اما ....


همچنان  تازه و تُرد است و صبور !


که کمین کرده میانِ دلِ من ،


یا دلِ تو ....


-         مثل نوزادِ سحرگاه به  بطنِ دل شب –


و به دستش چنگی


می نوازد همه نُتهای نهانِ اسرار


تا شکوفا ییِ فریاد به ابعادِ  نگاهِ من و تو


 گُل بدهد  !


تا که لبخند


به آغوشِ لبانِ انسان


برگردد!



کونول و شاهکار موقام !

 وقتی به موسیقی پربار آذربایجان میرسیم ...

وقتی به قدرت کلام و زیبایی " موقام " در موسیقی آذربایجان میرسم ...

یک نام همیشه خودنمایی کرده است ...

کونول خاسایوا Konul Xasiyeva

نتوانستم به بیوگرافی کونول دست پیدا کنم و تنها چند عکس میتوانم از وی ارایه دهم !


 

ولی ترانه های کونول همیشه برایمان دل انگیز بوده و صدای صاف و بی نظیرش همیشه

خاطره ساز لحظاتمان بوده است .  یکی از ترانه های بینظیر کونول به اسم

خوشبخت اول گولوم خوشبخت باشی گل من

را با تصنیف  دیگری از او  به نام  قاییت گل برگرد بیا

در هم ادغام کرده و به یک فایل واحد تبدیل کردم  اما ترجمه ....

قسمتی از آن را ترجمه کردم  آنهم به دلیل شکل احساسی خاص آن ، به شکل تقریبا تحت اللفظی

ولی کامل آن  بسیار برایم وقت گیر بود و نشد . و تنها ترجمه ی بند اول دکلمه و نیز بند اول " موقام" را

میگزارم .  وادامه اشعار زیبا و البته بلند این ترانه را به همین شکل ترکی میگزارم !

و البته متن ترجمه تصنیف قاییت گل برگرد بیا را نیز از جای دیگری برداشتم !


 

 

خوشبخت اول گولوم


بیر نغمه ایستیرم ، اورکلرده آد ائله سین

یک نغمه میخوام که در دلها ابدی باشد  

آچیلمایان کؤنول لری سئویندیریب شاد ائله سین

قلبهای نشکفته را شاد مان و سرزنده کند

بیر دوسلوق ایستیرم ، ارادا پاک نیت اولسون

یک دوستی میخوام  که دراین میان نیت اون پاک باشد

نه خیانت ، نه عداوت ، نسیل لره اؤرنک اولسون

نه خیانت ، نه عداوت ،  برای نسلها نمونه باشد

بیر سئوگی ایستیرم اعتبارلی دیانت لی

یک عشق میخوام ، معتبر و متدین

من دونیادان کؤچنده ده ، او سئوگی یاشاسین من له

وقتی من از دنیا میرم ، آن عشق هم  با من باشد

بیر ائولاد ایستیرم ، داغلار قدر اوجا اولسون

یک فرزندی میخوام ، قدر کوهها بلند باشد

بیر ائوین یوخ ، عائله نین یوخ، بیر عمور ائولادی اولسون

نه فرزند یک خانه ، نه فرزند یک خانوار ، فرزند یک عمرم باشد

بیر عمور ایستیرم دنیز کیمی دومان کیمی

یک عمر میخوام ، مثل دریا ، بسان مه

بیر گون آدیم آنیلاندا ، قوی آنیلسین اینسان کیمی

زمانی که نامم جاری شود ، بزار مثل یک انسان شود

آرزولار چوخ ، عمور یاری ، یوخ دونیانین اعتباری

آرزوهایم دراز و عمر من نصف اوست ، و دنیایی بی اعتبار

بیر آرزوما چاتیم باری  اولسم بئله غم یئمه رم   بیرده آرزوم وار دئمه رم

آگر به یک  آرزویم برسم ، زمان مرگ غم ندارم ، یک آرزو دارم ..نمیگم

آرزولارا یئته بیلسم  ظولومو چکه – چکه ، دردلری اکه – اکه

اگر به آرزویم برسم ، این همه ظلم را بکشم ، اینهمه درد را بکارم

دؤزوب هر مشقته، کاشکی هئچ سئومییه یدیم

این همه مشقت را  تحمل کردم  ، ولی ای کاش عاشق نمیشدم

آتش دی بو ، بوزدو بو،  بهار دی بو ، گؤز دو بو

بهار است این ، چشم است این  این آتش است ، این یخ است !

بیر دلی سوو قیزدی بو کاشکی هئچ سئومیه یدیم

یک دختر دیوانه سر است و کاشکی عاشقش نمیشدم

سئوگیم نفرته دؤنه ر تئز توتوشار تئز سؤنه ر

عشقم به نفرت بدل شود ، زود آتشی میشود و زود هم تمام

مثال حسرته دؤنه ر     مثل حسرت میچرخد

اوره گیمده گیزلی – گیزلی دؤیونه ر کاشکی هئچ سئومه  یدیم

و در دلم پنهان پنهان میتپد ، ولی ای کاش عاشقش نمیشدم

******
اگر ایشیم ترسه دوشسه  آییم ایلیم درده دوشسه

اگر کارم کج در بیاد ، ماه و سالم به درد بیاد

گومان یئری کیمه گلسه گؤزله ییرم سن منه گل

گمان به هر کس ببرم ، منتظرتو میمانم ، تو هم برای من بیا

اومیدینی ایتیرنده گوللرین غم گتیرنده

وقتی امید از دست میدی ، و گلهایت غم بار دهند

حیات سنی بئزدیرنده  گؤزله ییرم سن منه گل

وقتی از زندگی بیزار میشی ، منتظرتو میمانم ، تو هم برای من بیا

هله دئمه سون سؤزونو بیرده سینا اؤز اؤزونو

بیا فعلا حرف آخر را نگو ، کمی هم خودت دلتنگ خود باش

آیریلیقین قوی توزونو گؤزله ییرم سن منه گل

غبار جدایی را دور بریز منتظرتو میمانم ، تو هم برای من بیا

من دئمیشدیم دؤنمویه جک کئچمیشینده کئفله نه جک

گفته بودم بر نخواهد گشت ، مست خواهد شد  از گذشته اش

حیاتیمدان سیلینه جک  گئتمه میشدین نییه گلدین

از زندگیم پاک خواهد شد ،  نرفته بودی ...چرا اومدی ؟

باشدان باشا کین غضب سن هم شیرین همی زهرسن

 از سر تا پا کین ، غضبی ، هم شیرینی و هم چون زهر

چکیلمه یه بیر گؤزل سن گئتمه میشدین نییه گلدین

نرفتی بودی ...چرا اومدی ؟ زیبایی که نمیشه از تو گذشت

دؤنوشونده گؤزلیدیم گئدیشینده اجلیدیم

برگشتت را منتظر بودم ، رفتنت را شتابان بودم  

سن سیزلیک له همدمیدیم  گئتمه میشدین نییه گلدین

همدم من  بی تو بودن بود نرفته بودی ...چرا اومدی ؟


 

بو حسرته اورگیمده دؤزوم یوخ ، چوخدور سؤزوم طاقتیم یوخ ، گوجوم یوخ

منه قالان خاطرندی اؤزون یوخ ،  نئجه دؤزوم آیریلیغا آی الله

کلمه لریم دوداقلاردا بوز اولدو  ، گولر اوزوم سویوخلاندی بوز اولدو

سن سیز غمیم پارچالاندی یوز اولدو ، نئجه دؤزوم آیریلیغا آی الله

اگر بیلسه م دؤنه جکسه ن ، او چهره نله گوله جکسن

قالاجاقدیر آیریلیغا یامانلیق  ، من دؤزه رم بو حسرته آی الله

*****

سن سیز اوره گیمه آجیلار دولدو ، باغیمدا وعده سیز گوللریم سولدو

منه قالان بیرجوت آغلار گؤز اولدو ، تکی سن خوشبخت اول خوشبخت اول گولوم

اعتبار گؤرمدیم یاردان یولداشدان ، مرحمت اوممادیم هر قلبی داشدان

بختی کم اولموشام من ازل باشدان ، تکی سن خوشبخت اول خوشبخت اول گولوم

بیتیب آرزولاریم ، سؤنوب حیاتیم ، داها نه دانیشیم ، داها نه یازیم

ماتم ایچینده دیر سسیم آوازیم ، تکی سن خوشبخت اول خوشبخت اول گولوم

اؤتدو گئنج لیک چاغیم هایاندا قالدی ، آزدی یولونومو ، دوماندا قالدی

منیم خوشبختلیغیم گومانا قالدی ، تکی سن خوشبخت اول خوشبخت اول گولوم

حالیمی سوراجاق بیرکس یوخ ایندی ، سؤزومده شعریم ده کسر یوخ ایندی

گؤردوغون کؤنول دن اثر یوخ ایندی ، تکی سن خوشبخت اول خوشبخت اول گولوم


*****

عشقیمی آیاقلار آلتینا آتیب ، تاپداماغین بس ندن اولدو


گیریب اوره کیمه ملک لر کیمی ، سورادان آتماغا بس ندن اولدو


نه واخ کی دینه ردین کؤنلوم دینه ردی ، گؤزوندن قلبیمه نور چیله نه ردی


قه قه هه ن دنیانی آلیب گئدردی ،‌سؤیله دینمه زلیغین بس ندن اولدو


*****

سنی طالعیمین گؤزو بیلیردیم ، بیر اودلو سئوگینین کؤزو بیلیردیم


سنی محبتین اؤزو بیلیردیم ، سن دویا بیلمدین بو محبتی


دیلیمده شعریمدیر نغمه مدیر منیم ، هزین بایاتیم بسته مدیر منیم


دیلین زیارتیم مکه مدیر منیم ، سن دویا بیلمه دین بو محبتی


هر آن هر دردیمه گله نیمیدین ، سویومدون هاوامدین چؤرگیمیدین


من ائله بیلیردیم اوره گیمیدین ، سن دویا بیلمه دین بو محبتی


ایندی گومانلاریم گومان سیزدی بیل ، وئردیگیم قرار امان سیز دی بیل


داها محبتیم عنوان سیز دی بیل ، چون دویا بیلمه دین بو محبتی


*****

کوکرویه ن چاغلایان سولارا دؤنسه م ، اسن کوکلرده گئرییه گلسه م


بیر یاز گئجه سئویله بیلسه م ، داها بو سئوگینین هاراسی درد دی


بو ایل لر گئری یه گؤتورسون سنی ، او کوسکون باخیشلار قینایار سنی


زامان بو سئوگیله سینایار سنی ، بو سئوگی بئله جه صافدیر تمیزدیر


داها بو سئوگینین هاراسی درد دیر ، یاشا بو سئوگینی سن عذاب چکمه


اوره کدی قیناما درینه گئتمه ، ازلدن بئله یمیش سنین کی کوسمه


یاریمچیق کلمه دیر یاساق بیر عشق دیر ، داها بو سئوگینین هاراسی درد دیر


*****

گؤر بیر نئچه واخدیر حسرتینده یه م ، قاییت اوره گیمه قاییت نه اولار


سون سؤزون قانلاردا تشنه لر ده یه م ، قاییت اوره گیمه قاییت نه اولور


بو بویدا دونیادا غریبم تکم ، گئجه نی گوندوزو سکسکه ده یم


سنلی گونلریمین حسرتینده یه م ، قاییت اوره گیمه قاییت نه اولار


گئچدی آنی لاردان من سنین اوچون ، دؤزدوم هر عذابا من سنین اوچون


بیرگه او گونلرین خاطیری اوچون ، قاییت اوره گیمه قاییت نه اولار


داها بوزا دؤنوب اود نفسیمده ، بیر عمور سکوت وار زیل قفسیمده


الله رضاسینا سون نفسیمده ، قاییت اوره گیمه قاییت نه اولار


عاشق ائللر آیریسی ، شانه تئللر آیریسی ، بیر گونه دؤزمه زیدین ، اولدون ایللر آیریسی


     

قاییت گل برگرد بیا


آغلار گؤزوم یوللارینا تیکیلیب


چشمان گریانم به راهت دوخته شده


نازلی یاریم یالواریرام قاییت گل


یار نازنیم خواهش می کنم برگرد


درد چکمه کدن داها بیلیم بوکولوب


از درد کشیدن کمرم خم شده


نازلی گولوم یالواریرام قاییت گل


یار نازنیم خواهش می کنم برگرد


ارییرم داملا – داملا آخیرام


ذوب می شوم و قطره قطره جاری می شوم


گئجه گونوز یوللارینا باخیرام


شب و روز به راهت می نگرم


من سمادا ایلدیریم تک شاخیرام


در آسمان مثل رعد می غرم


شیرین دیلیم یالواریرام قاییت گل


شیرین زبانم خواهش می کنم برگرد


قلم کاغاذ دیل آچیبدیر ائله بیل


گوئی کاغذ و قلم زبان باز کرده


جانیمدا روح دیل آچیبدیر ائله بیل


گوئی در جانم روحم زبان باز کرده


وصال منه ال آچیبدیر ائله بیل


وصال دست گدائی به رویم باز کرده


آییم ایلیم یالواریرام قاییت گل


ماه و سالم ، خواهش می کنم برگرد


نه مدت دیر الیم دیمیر الینه


چه مدتی است که دستم به دستت نخورده


گل دولاییم قوللاریمی بئلینه


بیا بازوانم را دور کمرت حلقه کنم


قوربان اولوم سنین شیرین دیلینه


قربان زبان شیرینت شوم


قویما اؤلوم یالواریرام قاییت گل


نگذار بمیرم ، خواهش می کنم برگرد!

 


 دانلود : http://mujan.persiangig.com/audio/konul.mp3