موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

لاف در وطن


1392/7/25


امیرخیزی


دفتر : بیت محزون


ردیف :  4


لاف در وطن !


 



نشسته کنج خانه حسرت از پرواز می لافم


به عمرخسته می بازم ، کلام از ناز می لافم


جوانی رفت و پیری آمد ه ، تا عمق جان پوسید


تنم راهی به سمت گور  وُ از  آغاز می لافم


چنان یک  مرغ بریان ، کو  به صحن  دیس لم دادست


نگاهم بر افق وامانده ،  از  شهباز می لافم


چو محتاجم به آغوشت، هوس یا عشق یا هرچیز


زُمُختی های  جنسم را چنین طناز می لافم


دگر راهی نمانده تا فریبم  چشم شورت را


سخنها را بپیچانم به هم ، چون راز می لافم


اگر بر  رقص مشتاقی ، اگر ساز دلم خواهی


مرا استاد عالم بین ، چو از آواز می لافم


برای من دگر روده درازی نیست عیب و عار


مشو پژمرده آن روزی که از ایجاز می لافم


بچش لبهای شیرینم ،‌بنوش از باده ی عشقم ،


به آغوشم نشینی ، آیه ی  اعجاز می لافم


وطن گردد تو را غربت اگر جیبت بود خالی


نگو شاعر چرا لافید ؟   به چِنِدرغاز .... می لافم !


 

*****


این هم سهل  !!!