موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

در آسمان عشق من - عماد رام


  یک کاستی داشتم که هر گاه به لحاظ روحی ، حوصله هیچ چیزی را


  نداشتم ....هرگاه احساس میکردم که هر صدایی برایم مانند سوهانی شده


  است بر روحم ....هر گاه که حتی موسیقی و شعر و ترانه نیز آرامم


  نمیکرد ....میرفتم سراغ این کاست ! کاست ترانه های بزرگمرد 


   موسیقی ایران ، عماد رام .



عماد رام صدایش برایم آرام بخش است ! صدایش جادویی در خود نهفته


 دارد ! و ترانه هایش برایم خاطره انگیز است ! ترانه هایش را آن اندازه 


دوست دارم که در انتخابم برای این صفحه ... مانده بودم کدام را آپلود 


کنم ؟!! تک تک ترانه هایزیبایش برایم همیشه دوست داشتنی بوده است ! 


صدای فلوتش را که بشنوی ، هرزمان احساس متعاقب آنرا با خود 


خواهی داشت . نمیتوانی فراموشش کنی !



عماد رام هنرمند و خواننده بزرگ ایرانی است. او در سال ۱۳۰۹ خورشیدی در ساریبدنیا آمد و درجوانی علاقه زیادی به فلوت داشت و نی‌های خود را سوراخ می‌کرد و در آنها می‌دمید. او در سال ۱۳۲۲ خورشیدی به تئاتر روی‌آورد و علاوه بر نقش کمدین‌ها در پشت پرده می‌خواند و فلوت می‌زد. در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و و به اداره هنرهای زیبا رفت و نت و سازشناسی را نزد استادان خود فراگرفت. او دارای مدرک لیسانس از دانشسرای کشاورزی بود. درسال ۱۳۵۷ مجبور به ترک تهران شد و نهایتاً در سال ۱۳۸۲ در آلمان درگذشت.



ترانه های زیبا و بیاد ماندنی از عماد رام به یادگار داریم مانند خدایا -


بوی بهار-شیشه و سنگ آوای شب دخترک همسایه عشق نو


رسیده فرنگیس -شاید تو را دیگر نبینم در این دنیا برگست زمان -


سپید و سیاه آزادگی -بهار من گذشته شاید لیلا چگونه میخندم -


شکسته صدا غروب - بیوفایی - بهار غم آلود اشک روزگار خنده و


گریه و دهها ترانه بینهایت زیبای دیگر . عماد رام و صدای فلوتش ...آن


هنگام که ارکستر می نواخت و او ترانه ای راکه باید بخواند ... بر 


فلوتش میدمید و صدای فلوت جای شعر را پر میکرد ...سحرو جادوی


حرارت نفسهایش را بر گوش و قلب شنونده جاری میکرد !



اما در این لحظه آنچه که میشنویم ترانه بسیار زیبایی است برای تنهایی ها


 ، ترانه ای برای دلتنگی ها و ترانه ای برای رویاها ... ترانه ای به نام :


       در آسمان عشق من


  در آسمان عشق من

  نوری نمیتابد چرا

  یک شب ز رنج زندگی

چشمم نمیخوابد چرا

من تک درخت صحرای دردم

بی برگ و بار افتاده ام

در چشم تنگ دنیا دریغا

بی اعتبار افتاده ام

در سایه ی من هرگز نخفته

یک رهگذار خسته ای

چون قطره اشکی

گویی زچشم این روزگار افتاده ام

 

شمعی که بی پروانه شد

باید که خود تنها بسوزد

مجنون دشت بی کسی

باید که بی لیلا بسوزد

دل را اگر عشقی رسد

باید که با محنت بسازد

خرمن چو در آتش فِتَد

باید که بی پروا بسوزد

آن شمع بی پروا منم ، من

مجنون بی لیلا منم ، من

طوفان عشقی سرکَشم

وان خرمن آتش گرفته

در گوشه ی صحرا منم ، من

دودی ندارد آتشم .

 

در آسمان عشق من

نوری نمیتابد چرا

یک شب ز رنج زندگی

چشمم نمیخوابد چرا

من تک درخت صحرای دردم

بی برگ و بار افتاده ام

در چشم تنگ دنیا دریغا

بی اعتبار افتاده ام

در سایه ی من هرگز نخفته

یک رهگذار خسته ای

چون قطره اشکی

گویی زچشم این روزگار افتاده ام

Flash Animation

دانلود ترانه :http://www.4shared.com/audio/P1E5_VXW/Dar_Aseman-e_Eshgh-e_Man.html?

منبع زندگینامه : ویکیپدیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد