به سراغ من اگر می آیید .....
به سراغ من اگر می آیید .....
5/23 و 1390/6/2
امیرخیزی
دفتر : دلنوشته های خاموش
ردیف: 11
نام تو
صدای تو...
صدای عشق..
صدای ریزش ناودان است در رویای کویر.
صدای نوری...
که کرم شبتاب برسینه ی شب روانه میکند .
صدای شکافتن تیغ ا ست به هنگام سزارین آفتاب .
صدای تو ..
نوایی ست که مرا میخواند ..
در اشتیاق وصال .
در هم آغوشی سپیده با گنجشک .
در ستایش یک چشم .
در تراویدن شبنم .
و صدای من ..
آه که ...
صدای من دل انگیزترین آواهاست ،
آنگاه که فقط نام تو را ...
بر دشت ..
بر رود ..
بر بلندای خطوط یک خواب ..
بر حاشیه ی خط افق در دریا...
بر بازترین وسعت شب ...
رو به گوش یکی پروانه ...
آرام و لطیف...
نرمتر از تن صبح
فریاد کند .