به سراغ من اگر می آیید .....
به سراغ من اگر می آیید .....
1390/5/2
امیرخیزی
دفتر : دلنوشته های خاموش
ردیف :2
آه ناتمام
میشنوی ؟
مهیب آوار آه سترگ
بر بلند آرزوی ناتمام؟
میشنوی ؟
خروش سیلاب شرمگین
فوران زده....
بر دهانه ی زخم کهنه را ؟
***
تو ...
با کرشمه ای از بشارت و نوید
بال میگشایی بر
شبنم شقایق و
.... شهد اطلسی .
من ...
خسته ازخودم
میکِشم تورا
.... در خیال خود
بهر بوسه ای
....تا به بامداد
...تا شبانگهان
...تا واهی وصال .