موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

آسمان می گرید.... مهرپویا

من چو فانوسی به طاق بی کسی ماوا گرفتم

شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفته ام

این را کسی میخواند که خواننده ی تنهایی هاست . خواننده ای که از راز درون می خواند . 

چون مرغکی بی بال و پر تنهای تنها 

در سینه ی  سرد فراموشی رها شد

        عباس مهر پویا

 

عباس مهرپویا زندگی هنری خود را با تئاتر شروع کرد. سپس زیر نظر استاد عرب تبار

به یادگیری ساز عود پرداخت. گیتار را زیر نظر استاد اسپانیایی خود اروین موره گیتاریست

آلمانی فرا گرفت و نخستین اثرجدی اش در این زمینه اجرای قطعه‌ای به نام کلبه سرخپوستان

با گیتار الکترونیکی در انجمن هنری تهران به سال ۱۳۳۶ بودوی اولین کسی بود که گیتار

برقی را وارد ایران کرد و هم‌زمان به نواختن آن پرداخت.  از سال ۱۳۴۲ سفرهایی را به

منظور جمع آوری اطلاعات جدید و جامع در زمینه‌های مختلف آغاز نمود. از بزرگ‌ترین

دستاوردهای سفرهای او، سفر به هندوستان در سال ۱۳۴۷ بود. در این سفر ساز سیتار را

از محمود میرزا ، با راهنمایی موسیقیدان هندی راوی شانکار ، آموخت.در اوایل دهه ۵۰

تغییراتی در کارهای خود به وجود آورد. او با شناسایی موسیقی و ساز دیگر کشورهای

جهان آمیزشی از این اصوات را به نام کوکتل موسیقی بوجود آورد. مهرپویا مدتی با اروین

موره نیز همکاری می‌کرد که بیشتر موره در تنظیم آهنگها برای ارکستر به او کمک می نمود.

مهرپویا با همکاری ترانه سرایانی همچون پرویز وکیلی، تورج نگهبان و داریوش روشن به

اجرای ترانه‌هایی پرداخت. از ازدواج بیزار بود اما علاقه خاصی به جهانگردی و مسافرت

به آسیای دور و نقاط ناشناخته جهان و هنر جهانی داشت. در اوایل خرداد ۷۱ عباس مهرپویا

در اثر ابتلا به سرطان درگذشت.

                                            در میان گریه هایم

همچو یک شمع مذابم

درمیا ن آرزوها 

چون کویری در سرابم

چشمه ای خشکیده از آبم

من سرودی در گلو بگرفته هستم

این آواز را تمی توانی فراموش کنی آنگاه که واژه هایش با صدای گرم و گیرای

مهرپویا در گوشت به رقص درآید و تو را در خود فرو برد .صدای جاویدش همراه

با جادوی سیتار به خلوتگاهت نفوذ میکند و به شورشی در درونت می انجامد .

و من چون تک درخت زرد پاییزم

که هر دم با نسیمی  میشود برگی جدا از من

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند  .   

شکوه میکند از ناملایماتی ها و عدم درک یک دل عاشق

در کویر خشک دل من برکه ی عشقم ندیدی

سخن تلخ سکوتم تو نفهمیدی

 ترانه هاش همیشه بیاد ماندنی ست . قبیله ی لیلی . شمع بی نور . مرگ قو

. کویر خشک دل من . قلبم شکست . نمی ماند .و......... آسمان میگرید امشب .

ترانه ای که به نام " پایان گرفته " نیز برایمان آشناست . این ترانه به شکلی جاودان

همدم تنهاییمان خواهد ماند .

 

آنزمانها کز نگاه خسته ی مرغان دریایی

وز سکوت ظلمت شبهای تنهایی

و هنگامی که بی او جان من

 چون موجی از اندوه می شد

  قطره ی اشکی دوای درد من بود

این زمان آن اشک هم پایان گرفته

وآن دوای درد بی درمان من هم

       ماتمی دیگر گرفته

آسمان می گرید امشب

ساز من می نالد امشب

او خبر دارد که دیگر اشک من ماتم گرفته

او خبر دارد که دیگر ناله ام پایان گرفته

 

بخشهای قرمز رنگ برگرفته از متن ترانه آسمان میگرید و بخشهای آبی رنگ برگرفته از

متن سایر ترانه های مهرپویا میباشد.

 

 جهت دانلود این ترانه از آدرس زیر استفاده  کنید:         

  http://www.4shared.com/audio/9WCqC8I8/aseman_migeryad.html 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد