ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
لطفا برای شنیدن صدای شعر ، بر روی فایل زیر کلیک کرده
و صدای اسپیکر خود را کمی زیاد بفرمایید !
1392/5/16
امیرخیزی
دفتر : شخم بر ذهن سوخته
ردیف : 7
بوی شعر من
دیشب ، چشمهایم
آرام
در گوشم نالیدند که :
آهای !
خبر داری آن ابر ...
بر تو حسادت میکند !؟
و من پنجره را که باز کردم ...
باران ...
آمد و تمام اشکهایم را ....
دزدید !
2-
درکِ احساست چه سخته !
لمسِ اشکِ من ....
چه آسان .
3-
مثل سکسکه ای ابدی
در گلوی اشتیاقت نشسته ام
بیا و فراموشم کن
اگر ...
که میتوانی !
4-
واژه را با خونم آبیاری میکنم
و قلم است که سربلند میکند
همچون ، آفتابگردان !
رو در خنده های تو !
5-
آهااااای عشقِ ازلی !
گوش کن !
بد جوری به قلمم چسبیده ام
من
نه آنم که با تو عوضش کنم !
و هرگز نمی فروشم !
گرسنه ام شد ...
می خورمش !
بوی مردابِ دلم را دارد
قطره عرقِ واژگانِ خسته ام .
دماغت را بگیر و رد شو ...
این شعر ...
عاری از عطرِ مجیز توست !