موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

رقص در چراغ قرمز !


 

 

1392/2/14


امیرخیزی


دفتر : شخم برذهن سوخته


ردیف : 1


رقص در چراغ قرمز  

 

 


روز که دزدیده شد


فراری دادم آفتاب را


در پستوی خانه


کنارِ خدا*


پنهان گشت و....


شعر سرود !


 


نور که دزدیده شد


فراری دادم قلبم را


در فانوسِ پستوی خانه


روشنی بخش


دیدگانِ خدا شد


تا خوانده شود...


شعرهای  آفتاب !

  



واینک....


مهتاب


نور


از شمعِ فانوسِ پستوی خانه ی من گرفته است 


و چشمکهای آسمان


دفترِ شعرِ آفتاب است


که خدای


بر زمین دکلمه میکند !


 


اما من ....


آه هایم


بر دستانِ افلیجِ جنگل می بارند


هنوز هم


و چشمانم


خیره بر گل های سرخ ،


که درگوشِ دخترِ گلفروشِ چراغ قرمز


بشارتِ سپیده را


ترانه میخوانند .


و دخترک


رقصِ خود را...


آغاز میکند !  

 


**********


خدای را در پستوی خانه پنهان باید کرد


( زنده یاد احمد شاملو )




 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سیامک کیهانی دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:06 http://faryadehfanoos.blogfa.com

درود بر شاعر خوبیها جناب امیرخیزی عزیز
همیشه از اندیشه و شاعرانه هایتان می آموزم
سپاس که اینگونه مینویسید
در پناه حقیقت
تابعد....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد