موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

ریشه

1390/12/21

امیرخیزی

دلنوشته ها : 24

ریشه 


1-

بهار دلکش رسید و من غمگینم !

و تو ...

از من غمگین تر!

بیا دوست ...

بیا ریا بورزیم !

بیا با هم بخندیم !

و قربانی کنیم لحظه هایمان را ...

بر قدومِ  شاد بهار !

*

2-

آه از اقاقی ...

که دنبال خانه ای باشد !

با ریشه هایی در اعماق دلم 

و برگهایی در آغوش نسیم !

و نگاهی همچنان در دوردست !

*

3-

بامداد ....

نانم غمین بود 

و شامگاه ...

جانم رهین !

و درتاریکترین  نیمروز ...

تمام جستجوی من آفتاب بود !

*

4-

شکم نالید و رنگ از سفره پرید 

قلم سودا  پس زد ....

و من با اشکی سیر شدم !

نان بر من خندید ...

من بر نگاهِ  فرزندم  ماسیدم  !

*

5-

ریشه هایم در ابر است 

و سرم زیر خاکِ یخ زده !

کرم در مغزم می لولد ...

و کلاغ ...

ریشه ام را  خون  میدهد !

اما هنوز ...

راه مرا می خواند !!