موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

موژان

به سراغ من اگر می آیید .....

مادر

 

 بچه که هستی عشقت مادر است . روح مجسم تو مادر است . بزرگ که میشوی ...غمخوارت مادراست .همرازت مادر است و پیرکه میشوی ... حسرتت مادراست. غایبت مادر است .

عشق به مادر یک شعار نیست . انعکاس حقیقتی ست که در تپش قلب مادر، آنگاه که خون مشترکی را در رگهایت داری ، از رَحِمَش آغاز و تو را تا ابد همراهی میکند .

عشق مادر به تو نیز یک شعار نیست . در انعکاس درد مشترکیست که او در جانش احساس میکند زمانی که تو دردی را در جسمت لمس کنی .

****

زمانی را به یاد می آورم که مادرم روبرویم نشسته بود و میخواست مرا ببوسدولی نشد و من لبهایی خشک را درتپش حسرتش دیدم . وآنگاه برگشتم ودورشدم وفریاد بر کشیدم

مخاطبم مادر !

کاش خاک خود درک میکرد

راز آن لب لرزان را

که در انتظار بوسه ای پژمرد .....

در نزدیکترین هجران .

خطابه ی مادرنخستین دفترشعرم بود که سوخت ومن تنها همین چندجمله را نجاتش دادم

****

برای مادر چه میشود نوشت ؟؟؟

برایش چه میتوانم گفت در نخستین سالگرد مرگش ؟؟

بر او چه میتوان سرود در روزی که نیست ؟؟؟

کدامین واژه را توان آن است که برحسرت نبودن احساسی لب بگشاید که درهنگامه ی بودنش تنها وجودش را لمس میکنیم و بر نبودش خلائی بیکران برماگشوده میشود ؟؟

واژگان حقیرند دربرابرکسی که بیدریغ عشق ورزید.آری چه بیدریغ جانش را ذره ذره برموجودیت فرزندانش خلاصه نمود وروحش را قطره قطره برلبریزی جسم آنان بخشید.

****

یک سال پیش مادر در تهران مریض شد . پایش ورم کرد و از بیم آمبولی ریه در بیمارستانی خصوصی بستری شد . حال عمومیش خوب بود و فقط پایی داشت متورم ولی در ICUبستری شد . اما فردا زمان ملاقات ... مادر در کما بود . گفتند آمبولی ریه کرده . حالش بسیار بد شده بود و مدتی بعد به تبریز منتقل کردیم . بعد از آزمایش گفته شد که اصلا آمبولی در کار نبوده !!!! و پس چند روز بستری در ICU مرخص شد و فردا صبح در خانه مرد .

این جمله ی انتهایی فیلم مادر علی حاتمی فراموش نشدنیست :

   مادر مرد .... از بس که جان ندارد .


           

       ترانه آنا  با صدای رشید بهبودف : 


گوزومون نورو، گوزل آن

ای نورچشمم ! ای زیبا مادر !

بویوتدون سن منی یانا یانا

بزرگ کردی مرا ولی سوختی . سوختی

گوزومون نورو، جانیم آنا

ای نور چشمم ! ای جانم مادر!

بویوتدون سن منی یانا یانا

بزرگ کردی مرا ولی سوختی . سوختی

اءودلوسان گون کیمی، بیر قاینار حایات کیمی

آتشینی چون خورشید . مثل یک زندگی جوشان

بورجلویام من سنه، سنه بیر اولاد کیمی

بدهکار تو هستم . مانند بدهکاربودن یک فرزند

عزیز آنام

ای مادر عزیز

نه کی آرزو کامیم وار

تمامی آرزوهایی که داشتم

قلبیمده توتموش قرار

در قلبم جای گرفته اند

آند اولسون سنه جان آنا

قسم به تو ای مادر عزیز تر از جان

قدرینی ال بیلیر

ارزش تو را عالم میداند

عطرینی گول بیلیر

عطر تو را گل میشناسد

ساچینین آغینا، قاراسینا قوربانام

قربان هر تار سفید یا سیاه گیسوانت

کونلونون او حزین لای لاسینا قوربانام

من به قربان ناله های اندوهناک دلت

عزیز آنام

ای مادر عزیز

بشیگیم اوسته لای لای چالدین

لالایی گفتی بالای سر گهواره ام

گجه لر صوبحه تک ، قادامی آلدین

شبها تا صبحدم قربان صدقه ام رفتی

ایستی نفسینی همیشه یاز بیلمیشم

نفسم گرمت برایم همیشه یاد تابستان بود

اولوب کی من سنین قدرینی آز بیلمیشم

میدانم که ارزشت را بسیار کم دانستم

عزیز آنام

ای مادر عزیز

نیتین خوشدور

چه نکو بوده نیت تو

صافدیر سودون

چه صاف بوده شیر تو

قولاغیمدا گالیب هر اویودون

در گوشم مانده است هر هق هق گریه هایت

اوغلونا قیزینا، آی ایعتیبارلی انا

ای مادری که اعتبار بخش دختر و پسرت هستی

نفسی گول کیمی ، قلبی باهارلی آنا

نفست مثل گل و قلبت بهاری

عزیز آنام

ای مادر عزیز

Flash Animation

دانلود ترانه http://www.4shared.com/audio/s9xoT-ME/ana.html

نظرات 1 + ارسال نظر
لاهوتی جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 20:04 http://lahootiazar.blogfa.com

سلام حرمتلی یولداشئم
محتشم آنا ماهنئسئن رشید معلمین سسیله ائشیدیب دویغولاندئم
سیزه باش اوجالئق بیرده جان ساغلئقی آرزولایئرام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد